روز دوشنبه بود ، مثل تمام روز های دورکاری پشت میزم مشغول به کار بودم دیدم همکارم اقای م از دفتر پردیس بهم زنگ زد ، گفت طبق معمول یا میخواد بهم مشتری وصل کنه یا با بچه های تهران کار داره سلام علیک و احوال پرسی کردیم ، گفتم جانم اقای م بفرماید ، گفت خانم احمدنژاد ، جسارتا براتون مقدور هست یه مقدار پول به من قرض بدید یکی دو روزه بهتون برمیگردونم ، اگر نقدینگی دارید ، من اصولا همیشه به دوستام پول قرض میدم ، به امید که بارها شده و به دوستای دیگه ام ، مثل هدیه اقای منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پیوراریا میریفیکا تک مجله نوجوانان خادم مسجد محصولات گرمایشی و موتورخانه لبريز ظرف سهند تبريز آی فونت خرید انواع ضایعات آهن در تهران و ایران هیئت محبان الرقیه (س) بیلند دانلود برای شما