تا این جایی نوشتم که چهارشنبه رفتم ماموریت ، خانم س خودش ازم خواسته بود که برم پیش مشتری ، منم میدونم که کرونا هست و ممکنه مریض شم با توجه به این که کنار مشتری میشینم پشت سیستم و بهش اموزش میدم ، می تونم بگم 100 درصد احتمالش هست امروز با یه مشتری دیگه صحبت کردم اصرار داشت اموزش به صورت حضوری ببینه و از اون جهت که از ما 4 تا که دورکار هستیم 3 تامون ماموریت رفتیم فقط الهه ماموریت نرفته و خانم س هم گفته که الویت با بچه های دورکاره با الهه تماس گرفتم گفتم کار
واقعا این چه کوفتی بود من م هدیه گفته بود صمغ عربی ه و استفاده کرده اما ازش نپرسیدم چه طور بود ، تا این که دیروز م و خواستم امتحان کنم مثل ادامس میموند ، حالم بهم خورد اینقدر هم درد داشت که نگو ، پوست دستم رو کند ، ، دیگه نتونستم تحمل کنم رفتم شستم واقعا چه اشغالی بود ، پس این چیزا که تو اینستا نشون میدن چیه ، این که تماما کثافت کاری بود فکر میکنم باید به لیزر فکر کنم ، و به هدیه هم پیشنهاد بدم
I can read your mind and I know your story میتونم ذهنتو بخونم و داستانتو میدونم I see what you’re going through میدونم نقشت چیه It’s an uphill climb, and I’m feeling sorry داره کارمون روز به روز سخت تر میشه و من ار این بابت متاسفم But I know it will come to you ولی میدونم که همه چیز به تو ختم میشه Don’t surrender ’cause you can win سعی نکن تسلیم بشی چون موفق نمیشی In this thing called love در این قضیه ای که اسمش عشقه” When you want it the most there’s no
نمیدونم نوشتم یا نه حدود سه هفته ای هست لباسشویی سوخته و کار نمیکنه ، زنگ زدیم نمایندگی دوو ، مدل لباسشویی رو که بهشون گفتیم ، گفتن چون اصل کره اس و قطعاتش رو ندارن نمیتونن تعمیر کنن . چند روزی گذشت تا تونستیم کسی رو پیدا کنیم که تعمیرش کنه اما این ترس رو داشتیم که شاید بابا پولش رو نده ، که در اخر بابا راضی شد و گفت بگید بیاد هرچقدر هزینه اش بشه میدم بالاخره بعد از چند هفته ، دو روز پیش اومد، لباسشویی رو کلا باز کرد و گفت حدود۱.۵ هزینه داره ، ما هم
خیلی جلوی خودم رو گرفتم که چیزی درموردش ننویسم ولی خب دراخر با خودم گفتم ، بهتره ثبت بشه تا شاید به درد کسی بخوره هفته پیش که با امید صحبت کردم درمورد دوست دختر جدیدش می گفت ، دختره ماشین نداره باید هلک و هلک برم جلوی محل کارش و یکم تو خیابونا قدم بزنیم و حوصله این کارا رو ندارم ، می گفت از موهاش خوشش نمیاد چون وزه ، می گفت دستاش دون دونه و بدش میاد اینطوری باشه چندین بار از من پرسید زهره خوشگل تر بود یا مهدیس ، خب به نظر من مهدیس جذاب تر بود اما زهره هم
روز دوشنبه بود ، مثل تمام روز های دورکاری پشت میزم مشغول به کار بودم دیدم همکارم اقای م از دفتر پردیس بهم زنگ زد ، گفت طبق معمول یا میخواد بهم مشتری وصل کنه یا با بچه های تهران کار داره سلام علیک و احوال پرسی کردیم ، گفتم جانم اقای م بفرماید ، گفت خانم احمدنژاد ، جسارتا براتون مقدور هست یه مقدار پول به من قرض بدید یکی دو روزه بهتون برمیگردونم ، اگر نقدینگی دارید ، من اصولا همیشه به دوستام پول قرض میدم ، به امید که بارها شده و به دوستای دیگه ام ، مثل هدیه
در مورد وبلاگم به امید گفتم ، چون ازم درمورد اشنایی با کامیار پرسیده بود ، و من بهش گفتم چقدر بچه ی خوبیه و چندین ساله میشناسمش ، ازم پرسید چه وبلاگی ، بهش گفتم اونجا حریم خصوصی منه ، و اصلا نمیتونم چیزی درموردش بگم ازم ناراحت شد ، چون فکر میکنه حرفاش رو که به من میزنه ، منم باید اینجا رو بهش معرفی کنم این جا سنگ صبور من تو تمام لحظاتی که جز خدا کسی رو نداشتم اینجا همون جایی که هر وقت از درد و غم به خودم پیچیدم ، محرم حرفام بودم اینجا به معنای واقعی خونه ی
بعد از یه هفته شدیدا شلوغ و درگیر رسیدم به یه روز تقریبا اروم ، اگرچه از دیشب استرس ماموریت امروز رو داشتم ، اما مثل اغلب اوقات به خوشی گذشت از دیشب استرس داشتم چون مشتری گفته بود ، تو ارز مشکل داره ، من در حد ابزار و سیستم میتونستم کمکش کنم اما اگر ازم ثبت حسابداری میپرسید ، مثل همان ‌. در گل گیر میکردم اما امروز بیشتر از همه بحث سیستم خزانه شد و کمتر به ارز کشید ، چیزهایی هم که از ارز پرسید ، من بلد بودم ، چندتا سواا حسابداری هم پرسید ، بهش گفتم

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سلام پیک دانلود تحقیق ارزان کده پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان ماهانتا اکستنشن مو ALIRK OFFICIAL WEB SITE قفل الکترونیکی سامسونگ اعتیاد/Addiction